1. سلام

2. پس از این هر ماه این خانه به روز خواهد شد(روحانی مچکرم!)

3. در آخرین سفرم به پایتخت توسط یکی از دوستان خوبم به نام بابک صیادی با هنرمندی

آشنا شدم به نام آتش دولتشاهی.موزیسینی که بعد از 7 سال اقامت در آلمان  به ایران

بازگشته بود و دنبال ترانه برای استارت آلبوم اولش بود.همیشه عاشق آدم های عاشق پیشه

و دیوانه ام!برای همین است که آتش را این روزها با نام برادر خطاب قرار می دهم.

4. ترانه ی "ندیدم" تقدیم شده به آتش عزیز و خاطرات زلالش.


"ندیدم"
تو رو اونجوری که باید ندیدم

با اینکه اتفاق افتاده بودی

درسـ(ت) مثل خودم دل کنده بودم

درسـ(ت) مثل خودت دل داده بودی



من و با خیلیا دیدی،منی که

به تنهایی تو بی اعتنا بود

میخواستی همسفر باشی با اونی

که راهش با تو از اول جدا بود


می ترسیدم دلت بند کسی شه

که قلبش پیش هیشکی بند نمی شد

که وابسته بشی به اون منی که

به هیچکسی علاقه مند نمی شد


من اون پلنگ مغرورم که هرگز

تو رو توو غربت شبهات ندیدم

تو اون ماهی که ارتفا(عـ)شو کم کرد

به خاطرم؛ولی من نپریدم!


شبای من پر از کابوس بودن

نمی خواستم که رویای کسی شم

من از یاد یه دنیا رفته بودم

چطور می شد که دنیای کسی شم؟!


تو رو اونجوری که باید ندیدم

با اینکه اتفاق افتاده بودی

تو رو بعد چاهار سال دیدم اما

کنار همسرت وایستاده بودی





5. آدم های کمی هستند که بعد از آگاهی از  احساس واقعی شما  نسبت به خویش،

مانند گذشته رفتار خواهند کرد،آدم هایی کمی هستند که با سکوتشان آزارتان نخواهند داد.

  (پال توئیچل)